???? فتـح کن بلنـدی های دخترانه ام را و سقـوط کن در پسـت ترین نقـاط اندامـم در این فــراز و نشیـب ها لحـظه ای تنهـایت نخـواهم گذاشـت به دوست داشتنت مَشغولم همانند سَربازی که سالهاست در مَقرّی مَتروکه بی خبر از اَتمامِ جنگ نگهبانی میدهد دوستت دارم را که شنیدنِ شعر از حنجرهی شاعر چونان است که ابری دلتنگ به دشتی تشنه بزند تعارف باران را که باران پس از توست تماشاییترین کارِ خدا من توصیف عشق تو را کردم در شعرهایم در زیر تمام عکسهایت اما لایکها همه برای عاشقانه هایم به تو بود ما دو مصرع یک شعر بودیم وزن بود قافیه هم بود اما به قاب یک بیت نمیخوردیم من ابتدای شعر و تو انتهای آن ایستادهای ما اینگونه دوری را حفظ شدهایم تو شیشهیِ عمرِ منی من تورو برایِ تمامِ ثانیهها برایِ تمامِ دقایق برایِ تمامِ ساعتها برایِ تمامِ روزها و ماهها و سالها کنارِ خودم میخوام من تورو برایِ زندگی و برایِ تمامِ لذتهایِ کوچیک و بزرگش میخوام برایِ نوشیدنِ چای تو روزهای سردِ زمستونی برایِ تماشایِ یه فیلمِ جدید برایِ تجربهی هیجاناتِ جدید برایِ سفر به مکانهایِ جدید برایِ کنارِ هم موندن و کنارِ هم ساختن تورو برایِ رقص برایِ خندیدن برایِ شادی من تورو برایِ درکِ معنایِ زندگی میخوام ????بسيار سخت است به زبان آوردن حس قلبیم چه شد که دیدمت و تمام مرا تصرف كردی وصاحب قلب و روحم شدی هر روز بيش از پيش به اين راز پی ميبرم كه تو دنيای منی تو برای من و چه قشنگ است اين حس و با خیالت به زندگیم معنا میدی باور کن تمام من شدی بیا کنارم و بمون برام همیشه
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|