باران رساناست شاید دستها ی من را هم به دست های تو برساند
سلام عزیزم خوبی شبت بخیر عشق خوبم خسته نباشی حالت خوبه
بهتر شدی احساس میکنم ناراحتی با اون پستی که گذاشتی نبینم
که حرفای نا امیدی بزنی تو بهترین من هستی و خواهی بود و به
عشقم افتخار میکنم البته یک کوچلوهایی تو رفتارت عیب و ایرادهایی
هست که هیچکس بدون نقص نیست ای جانم راستی چقدر عکس
بچگی هات خوشگل و بانمک بودی چقدر رنگ قرمز بهت میاد
باز هم از عکسهای بچگی هات بذار بیشتر به قیافه ات میخوره که
لجباز بودی نه شیطون وای چه گوشهای بزرگی داشتی اگه از بچگی
همین جور رشد میکرد الان فکر کنم رو شونه هات بود خخخخخخخ
شوخی کردم عشق منی تو با همون ایرادهات هم دوستت دارم
امروز مشهد خیلی بارون اومد الان هم داره بارون میاد جایت
خالی الان تو حیاط رفتم انقدر زیر بارون ایستادم که خیس
خیس شدم آنقدر لذت بخش بود که نگو جایت خیلی خالی
بود آنقدر آروم شدم که نگو فکر کنم تو هم بارون رو خیلی
دوست داری آدم وقتی زیر بارون قرار میگیره یاد فیلم های
هندی می افته بگذریم راستی مواظب خودت باش نگرانت
بودم نبینم ناراحت باشی شبت خوش دوستت دارم عشق خوبم
الهی از هر چی بلا و چشم بد بدور باشی
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,