.....................





:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 5

و ساعت 10:1 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 5

و ساعت 10:0 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 5

و ساعت 9:59 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 5

و ساعت 1:15 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 5

و ساعت 1:11 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 5

و ساعت 1:10 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 5

و ساعت 1:9 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 5

و ساعت 2:14 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 5

و ساعت 2:13 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 5

و ساعت 2:12 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 5

و ساعت 1:26 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 5

و ساعت 1:23 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 3 / 5

و ساعت 2:14 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:42 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:42 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:41 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:40 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:40 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 4:39 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 2 / 5

و ساعت 3:18 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 5

و ساعت 9:36 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 5

و ساعت 9:2 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 5

و ساعت 8:57 بعد از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 5

و ساعت 1:26 قبل از ظهر


سلام عمو عسلی خوبی عمو جون کجایی من دلم تنگته من الان در حال فضولی هستم و امدم خاله ام رو اذیت کنم


نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 30 / 4

و ساعت 10:28 بعد از ظهر


سلام صدف زندگیم خوبی عزیز دلم خیلی دلم برایت تنگ شده اینروزها خیلی درگیر بابام 

هستم الان بیست روزه که بابام بیمارستان بوده و دیروز عصر مرخصشون  کردند خدا 

رو شکر به خیر و خوشی  آمد خونه و جوی پاهاش گوسفند کشتیم

که از بلا دور باشه و گوشتتش  رو دادیم به نیازمندها  خیلی روزی

سختی به همه خانواده ام گذشت بابام که اصلا یک جا طاقت نمیاره 

روزی آخر تو بیمارستان الکی میگفت خوبم  درد ندارم دیگه ما متوجه

میشدیم اون عکسی که واست گذاشتم روز آخر بیمارستان اتاقی که واسش 

گرفته بودیم بود بعد دو هفته هم باید ببریم و مراحل باز توانی رو 

انجام بده وای عیادت مریضی که قلب باز عمل کرده خیلی باید 

دقت بشه واسه هر کسی میامد عیادت ماسک خریدیم که بزنه 

هر کسی هم که میاد یک نسخه تجویز میکنه این از همه جالب تره  

همسر خواهرم همیشه میگه همیشه تو زندگیت راهی رو برو 

که خودت دوست داری و واسه خودت زندگی کن حرفای دیگران.واست

مهم نباشه وای فامیل بابام خیلی ماه هستند و بی آزار ولی امان از 

فامیل مادری که از این پولدارهایی  که همه مسائل تو پول واسشون 

خلاصه میشه و بس البته بعضی هاشون اینطوری هستند ولی بعضیهایشان

انقدر متواضع و بی ریا هستند که نگو من از این جور آدمها خوشم

میاد دیگه خلاصه بگذریم که غیبت کردم طفلی بابام خیلی واسش

ناراحتم که عمل قلب باز کرده ولی من پرستار خوبی هستم  

براش دیگه خواهرم و برادرم و همسر خواهرم شبها مسئول 

پرستاری شیفت شب واسه بابام بودن و من روز میرفتم و بعد

میامدم شایراد رو نگه میداشتم آنقدر مادرشوهر خواهرم غصه 

من رو میخورد میگفت خیلی اذیت شدی که با این حال و روزتان

بچه ام نگه میداری آخه شایراد  پیش هیچکس نمیمونه  دیگه آدم 

تو این شرایط ها به درد پدر و مادرش و خواهر و برادرش نخوره 

کی میخواد خوبی هاشون رو جبران کنه راستی ببخش عزیزم 

عشقم نفسم که احوالت رو نرسیدم  شاید هم از دستم دلخوری 

چند بار اومدم برات بنویسم گفتم تا حالم خوب نشده نباید عشق

دوست داشتنی ام رو ناراحت کنم الان حالم خوبه با شنیدن اینکه 

برنامه ات موفق شده خیلی خوشحالم   خدا رو شکر میکنم برات 

آرزوی بهترین ها رو دارم تو هنوز خواب من رو ندادی  میخوام 

بدونم که تو حاضری با من ازدواج کنی یا نه یک حرفی بزن 

درسته تو فضای مجازی باهات صحبت میکنم ولی عشق و احساسم 

مجازی نیست بخدا باور کن خودم هم هیچ وقت فکرش رو هم روزی 

نمیکردم ولی بهم اعتماد ازت تقاضا دارم شبت خوش عشق عسلی ام



:: برچسب‌ها: دلنوشته لحظه قرار عاشقی,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 30 / 4

و ساعت 1:9 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 29 / 4

و ساعت 1:2 قبل از ظهر




:: برچسب‌ها: حافظ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 28 / 4

و ساعت 11:43 بعد از ظهر


سلام عزیز طلای من خوبه حالت شبت  خوش عزیزم خستگی این چند ماهه که واسه

برنامه ات بوده امیدوارم که بیرون رفته باشه الهی شکر که برنامه خوبی از آب در اومد

خوشحالم برات عشق خوبم دیشب اومد باهات حرف بزنم که ساعت 1/30

مامانم فشارش رو که گرفتیم شده بود 15 از بس که به خونه یا موبایل یا 

میان خونه فامیلها و دوستان و همکاران آدم کلافه میشه برای همه مراحل 

عمل بابام رو هم باید بگیم مامانم استرس گرفته بود دیگه رفتیم دکتر گفت

از استرسه  دیگه تا موقعی که برگشتم خوابم گرفت صبح هم که با خواهرم 

و شوهر خواهرم و من رفتیم دیگه خدا رو شکر بابام رو به بخش منتقل کردن

تا عصر وایستادم  بعد برگشتم که ازشایراد بچه خواهرم مراقبت کنم فقط

من میتونم ازش نگهداری کنم و خواهرم هم خیالش راحته چون شایراد

خیلی شیطون و بازیگوش است به عمو عسلیش  رفته ای جانم واقعا

مامانت چی میکشیده  ازدستت  واقعا کنترل بچه بازیگوش و شیطون

خیلی سخته وصبر خوبی میخواد که خداروشکر دارم والان هم خوابید

وروجک راستی تو چطوری حالت خوب هست کمردردت  خوب شد 

سلامتی و خوشحالی ات رو ببینم دیشب کلیپ  صحبتت  رو که دیدم 

چقدر خوشحال و آروم شدم دلم واست خیلی تنگ شده بود از وقتی که 

بابام رفته بیمارستان چقدر دپرس  هستم حضورش همیشه تو زندگیم 

پررنگ است و حالا که مریض شده تمام توانمون  رو میذارم من و خواهرم 

داداشم که خوبی هاشو جبران کنیم امروز که وارد بخش شده بود

بابای عزیزم خیلی ناراحت بود با خواهرم نشستیم باهاش صحبت کردیم

و بهش روحیه دادیم بابام اصلا انتظارداشت که عمل قلب باز بخواد انجام

بده آدم دلش میسوزه آدمی که یک روز ورزشش  ترک نشده اهل کوه باشه

و هیچوقت لب به مشروب و سیگار و قلیان و.....نزده حالا باید عمل قلب

داشته باشه تعجبه دکترها و هر کسی میاد دیدنش تعجب میکنه خدارو

شکر که عملش با موفقیت انجام شد دعا کن زودتر برگرده خونه 

انقدر دلم تنگ شده واسش که نگو هر روز میرم ولی دلم میخواد تو 

خونه بیاد و باز بگه بخنده و سربه سرمون  بذار همش به خدا میگفتم 

خدا کمک کن من تحمل ندارم بابام یا مامانم  مریض شن همش نذر کردم

و قرآن خوندم و صلوات فرستادم تا آروم شم تو هم که ازم دوری هیچ 

وقت حاضر نیستی بیای و به من و عشقم اعتماد کنی اگه تو تو این 

لحظات کنارم بودی شاید کمتر آنهمه دلواپسی  بود شایدبتونیم تکیه گاهی 

واسه هم باشیم که تو خوشحالی و غم همیشه کنار هم باشیم با بودن 

کنار همدیگر گره های زندگی رو باز کنیم اینروزها که بابام تو خونه نیست

خیلی فکرم پیش ازدواج با تو هست اگه از سال 89 شهامت داشتم بهت 

میگفتم عشقم رو یا از سال 92 که به برنامه ات پیامک زدم و عشقم رو 

ابراز کردم اگه تو هم به من اعتماد میکردی و عشقم رو باور میکردی 

نمیدونم شاید الان تکیه گاه هم بودیم و خیلی سال بود که تکیه گاه هم 

بودیم تو شادی وغم نمیدونم شاید دارم خیلی خودخواهانه حرف میزنم 

و شاید من این مدل عشقی رو دوست داشته باشم و باورش کنم که میشه 

شاید تو دوستم نداشته باشی نمیدونم حسم این رو میگه تو هم من رو دوست

داری شاید اعتماد نمیکنی چون آدمها انقدر بد شده اند که اگه کسی هم 

راست بگه کسی حرفش رو باور نمیکنه بخدا من خیلی دوستت دارم دلم 

میخواد این رو باور کنی میخوام به حرفام جدی جدی جدی فکر کنی 

بخدا راست میگم من قصد ازدواج دارم باتو اینروزها خیلی تصمیم

قطعی شده دلم میخواد فکر کنی اگه واقعا من رو دوست داری 

این تابستون با پدر و مادرت بیا مشهد و ما همدیگر رو ببینیم 

تو رو خدا فکر نکنی من دختر وقیح وبی اصل و نسبی هستم 

شاید دختری شبیهه من واسش خیلی سخت باشه که از عشقش

تقاضای ازدواج کنه ولی من واقعا تا حالا به هیچ کس حسی نداشتم 

ولی به تو حسی خوبی دارم واقعا از اعماق قلبم دوستت دارم 

و این حس واقعی است و مجازی نیست باور کن و بهم اعتماد کن 

دلم میخواد تو این لحظه ها و روزهایی که سخت و غمگین است 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: دلنوشته لحظه قرار عاشقی,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 23 / 4

و ساعت 9:27 بعد از ظهر


سلام عشق گلم خوبی عزیزم خسته نباشی و ظهرت بخیر امروز صبح که ساعت ۵/23 همین حدود بود 

که پست جدید گذاشتی بیدار بودم ولی توان صحبت کردن رو نداشتم اینروزها 

خیلی روزهای پر آشوب و سختی است پر از استرس وقتی عزیزترین 

و ماه ترین و صبورترین و خوش اخلاق ترین و مهربانترین و دوست 

داشتنی ترین فرد زندگیم الان ده روزی است تو بیمارستان است 

همش میگم ای کاش من به جای بابام بودم تحمل ندارم ببینم 

رو تخت بیمارستان باشه حاضرم هیچی نداشته باشیم و خدا همه

رو بگیره و سلامتی بابام دوباره بر گرده چون این برام با ارزش است

همش کارم شده قرآن خوندن و دعا و یک دستم تسبیح است امروز 

قراره عمل کنند یا گفتن عمل قلب باز یا از کنار دنده ها چون گفتن 

یک رگ بصورت نیم دایره شده هیچی از کار این دکترها آدم نمیدونه 

فقط خدا خودش کمک کنه خیلی نگرانم دیشب رفتیم حرم امام رضا 

مخصوص بابام گفتم یا امام رضا خودت کمک کن و شفای بابام رو 

از تو میخوام راستی به نیت تو و پدر و مادرت هم نماز و زیارت 

نامه خوندم انشاءالله تو و خانواده ات همیشه سالم و شاد باشید

و از هرچی بلا بدور باشید الهی آمین امروز خواهرم و مامانم و 

شوهر خواهرم رفتند بیمارستان هر چی گفتم منم بیام گفتن نیا

الان دلم بیمارستان هست تورو خدا عشق مهربونم واسه بابام 

دعا کن همه تعجب میکنم که بابام اینطوری شده همه اش چشم 

است امان از چشم مردم هر روز که میرم دیدنش دور سرش صدقه

می گردونم و کلیه بهم روحیه میدیم اگر چه خودمون اصلا روحیه 

نداریم خیلی شرایط سختی است خدا واسه هیچ کس نیاره امروز 

به مامانم آب بارون و آب زمزم دادم که ببره واسه بابام اصلا یادمان

رفته بود از اون روز ببریم واسش به حق امام زمان خودش کمک کنه 

آدم به هر چی متوسل میشه دیشب میخواستم آب از سقا خونه امام رضا 

جا کنم یادم رفت خواهرم میگه الناز این کارها چیه بخدا توکل کن ولی 

آدم با اینکارها آروم میشه 



:: برچسب‌ها: دلنوشته لحظه قرار عاشقی,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 21 / 4

و ساعت 11:32 قبل از ظهر



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by cheshmanabi ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




................................................ النازپوراسماعیلی ............................................. به صفحه اینستاگرام نقاشی ایرانی من بپیوندید: INSTAGRAM_IRANIAN1PAINTING ............................................. به صفحه اینستاگرام آشپزی من بپیوندید ... lnstagram- cheshmanabi ............................................... https://instagram.com/shayda_wear?igshid=10z6vflya9ey6 مزون مانتوی اینجانب دراینستاگرام عضو شوید ممنون




الناز پوراسماعیلی
















حافظ , دلنوشته غم فراق , دلنوشته لحظه قرار عاشقی , دلنوشته فراق , سهراب سپهری , مولانا , شعر , سخنان بزرگان , دلنوشته چشمان بی فروغ , آشپزی 2 الناز , جک , آشپزی الناز , دلنوشته غم فراق , مینیاتور , صنایع دستی ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6146
بازدید دیروز : 26123
بازدید هفته : 32269
بازدید ماه : 276910
بازدید کل : 2095196
تعداد مطالب : 24311
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ستاره امید

<-PostTitle->

<-PostContent->

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[ ]
................................. ???????????????? ...........................

دانلود آهنگ
.............................

دانلود آهنگ
.................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
........................................

دانلود آهنگ
...........................................

دانلود آهنگ
.........................................

دانلود آهنگ
...........................................