می دانم تا پلک به هم بزنم می آیی با انار و آینه در دستهایت یک دنیا
آرامش در چشم هایت و قناری کوچکی در حنجره ات که جهان را به ترانه های
عاشقانه میهمان می کند می دانم تا پلک به هم بزنم می آیی و با نگاهت دشت ها را کوه کوه ها
را پرنده می کنی به قول فروغ من خواب دیده ام یا نه
:: برچسبها:
دلنوشته فراق,
|