دل ببـر دیـوانه کن ، اما مسوزان سینه ای
دل شکستن های ما پیگرد دارد خوبِ من
مهربـانی کن کـه بعـد از رفتنت عنوان کنم
لحظه های بی تو بودن درد دارد خوبِ من
زنده ام قدرم ندانستی چه سودم بعدِ مرگ
گفتـنِ ایـن واژه ی برگـرد دارد خوبِ من
از صـدای پـای عابـرها شنیـدم نیمه شب
کوچـه ها ماننـدِ ما شبگرد دارد خوبِ من
صبر هم دلخسته از صبرِ تو شد سنگِ صبور
دور و بر بس مردمِ خونسرد دارد خوبِ من
:: برچسبها:
شعر ,
|