عشق من نه آبی دریا در چشمانش نشسته و نه سیاهی شب ولی رنگ طبیعت به چشمانش نشسته
عشق من یک آدم است با یک جفت چشم معمولی که گاهی گریه میکند گاهی نگاه میکند گاهی چشمانش
از شادی برق میزند و گاهی چشمانش رنگ ماتم دارد گاهی با چشمان خسته اش چیزی
برای گفتن ندارد و گاهی گوشهایش فقط میشنود گاهی لبهایش حرف میزند و گاهی
صدایش غم دارد و گاهی حرفی برای گفتن دارد و گاهی سکوت را مهمان خودش میکند
وگاهی ............. اما با همه اینها من دوستش دارم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|